هليا اقدمهليا اقدم، تا این لحظه: 17 سال و 30 روز سن داره

هلیا

رفتن به سینما

هلیا برای دومین بار بود که میرفت سینما البته اولین بار خیلی کوچولو بود.اما این بار که رفتیم اولش که برقارو خاموش هلیا فوری دستای باباش رو چسبید.بعد هم باباش براش توضیح داد که وقتی چراقا خاموش میشه فیلم پخش میشه و محل اپارات رو هم بهش نشون داد.ولی هلیا اروم و قرار نداشت یا تو بغل من بود یا تو بغل باباش ما هم منتظر بودیم هر چه زودتر فیلم تموم بشه بیاییم بیرون از بس که هلیا کلافمون کرده بود. ...
25 مرداد 1390

جمعه

جمعه برای افطار رفتیم خونه شیرین خانم چون چشمش رو عمل کرده بود رفتیم عیادتش. ...
23 مرداد 1390

تعطیلات اخر هفته

٥شنبه بود که قرار بود دایی وزندایی و امیر علی بیان خونه ما ننی هم از شب قبل اومده بود.ما منتظر دایی اینا   بودیم که اومدن.من وامیر علی کلی با هم بازی کردیم و قهر و اشتی هم میکردیم سر اسباب بازی.   ...
23 مرداد 1390

امروز 3شنبه

  من و هلیا توی خونه تنها بودیم.هلیا کارتون گارفیلد رو تماشا میکرد من هم پای کامپیوتر مشغول بودم که زنگ در رو زدن دیدیم متین اومده پیش ما.دیگه چی بگم که هلیا چقدر بازی   کرد و چه اتیشی سوزوند خدا میدونه ...
18 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلیا می باشد